باورتون میشه من همون مستانه ای هستم که با یه مشکل خیلی بزرگ اومدم اینجا اما به لطف تلنگرایی که خدا و شما بهم زدین دارم میجنگم با شیطان با گذشته م فک نمیکردم بتونم یه روزم بدون اون دووم بیارم ولی حالا چهلر روزه تموم دارم زندگیمو میسازم دارم خودمو میسازم دارم نفس میکشم
این عالیه دیگه نه میتونم همینجوری ادامه بدم؟
خداکنه اون آقا هم همینجوری به بی توجهیها ش ادامع بده پا گیرم نشه مجبور نشم حرفایی بزنم که نباید کا. نکشه ب بی احترامی
خدایا روز پنجمم داره شروع میشه ب حق این روزای عزیز کمکم کن برگردم پیشت همه بنده های گناه کارتو ب راه راست هدایت کن تنهامون نذار
الهی آمین
ماه رمضان ماه آتش گرفتن و سوختن گناهان هست. اسم رمضان به همین دلیله. کسی که روزه است خواب و نفسش عبادته و دعا و طلب مغفرتش به استجابت خیلی نزدیک. شب های قدر هم که پیش رو هست، خدا هیچوقت بنده هاش رو تنها نمی ذاره، وقتی روز پنجم هست یعنی برگشتین، دیگه باید یه دژ محکم بزنین همین جا، که بمونین ، تبریک
من دِس بوی هستم، نه دیس بوی!
1
سلام خداروشکر
تو میتونی
منتظرم بگی روز 6 هم گذشت
بله منتظرم که بشه دوهفته
خیلی منتظرم دوهفته رو تموم کنم من با اونهمه وابستگی با اونهمه گناه پنج روزه پاکه پاکم تازه کلی هم بخدا نزدیکتر شدم
این یعنی خدا کنارمه وقتی دلم آشوب میشه بایاده خداست که دلمو آروم میکنم
تااینجا که تونستم بقیه شم میتونم ب امید خداو شما دوستان
هنوزم از آینده خبری ندارم توکل برخدا
هرررچیزی تا 21 رو انجام بدی میشه عادت
تو میتونیییی 15 روز دیگه مونده
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
سلام ببخشید که دوباره مزاحم شدم راستش برادرشوهرم همش داره بهم پیام میده میگه چرا جوابمو نمیدی ب خودش فحش میده
بنظرتون چکار کنم جوابشو بدم؟
اگه جوابشوبدم چی بگم
چطوری باهاش برخورد کنم
نیازمند کمکتونم
به نظر منم جوابشو نده اصلا یه مدت گوشیتو بذار کنار
Don't GIVE UP
if you wait for the perfect time you will never get anything done
تاپیک خودته مزاحمت چیه
من دو تا راه حل به نظرم میرسه
یکی اینکه اصلا جوابش رو ندی و بلاکش کنی چون هیچ مسئولیتی در برابرش نداری
یکی هم اینکه بهش بگی نمیخوای دیگه این گندکاری رو همش بزنی و ادامه بدی و یه مدتی هم گوشیت رو خاموش کنی
چیزی که هست اینکه نباید وارد گفت گوی طولانی باهاش بشی
باید کاملا ازش دور باشی و نذاری باهات حرف بزنه
چون حتی ممکنه از راه احساس وارد بشه و بهت ضربه خییییلی سختی بزنه
که دیگه هیچ جوره نتونی جبرانش کنی
پس حواست رو خوب جمع کن که اصلا اجازه ندی باهات همکلام بشه
خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق
خراش های وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد
خدایا دردهایم دلنشین می شود
وقتی درمانم " تویی "
پیام ها رو اصلا نخونید که احساستون بهتون غلبه کنه و دلسوزیتون باعث بشه بهشون جواب بدین. دوستمون هم پیشنهاد خوبی دادن، بلاک کنید یا بذاریدشون توی بلک لیست. اصلا نیاز به برخورد باهاشون نیست، حتی یک جواب کوتاه خداحافظی یا توضیح و یا نصیحت کردن با وضعیت فعلی می تونه بهانه ادامه باشه. فکرتون رو درگیر مسائل مهم کنید، خودتون، خانوادتون. وقتتون رو پر کنید. کلا به واب دادن فکر نکنید، پیام ها رو هم نخونید
من دِس بوی هستم، نه دیس بوی!
1
سلام ممنونم که جواب دادین بله همین کارو کردم اصلا جوابشو ندادم تلگراممو یه مدتی حذف کردم اصلا پیاماشو نخوندم ونمیخونم اصلا تو این پنج روزه کوچکترین توجهی بهش نداشتم اون فکر میکنه باهاش قهرم یا دارم ببخشیدا ناز میکنم
از این میترسم که بیاد طرفم فک کنه من هنوز آدمه قبلیم
بنظرتون اگر بهش بگم این رابطه رو تموم شده بدونه به هیچ وجه نزدیکم نشه بهتر نیس؟
خطمو تازه عوض کردم اصلا نمیتونم دوباره عوض کنم یعنی شوهرم نمیزارع
ولی میتونم ی کاری کنم پیششون اصلا گوشی دستم نگیرم
آخه گوشیرو نمیتونم خاموش کنم هم خانواده م زنگ میزنن به گوشی همم میام اینجا و بلاخرع با گوشی سرگرمم
درمورد همکلام شدن هم تو این پنج روزه بجز سلام وعلیک هیچ بحثی بینمون نبوده
از چند روز پیشم که پیام داده جوابش روندادم
خدا خودش بزرگه
تو توبه کردی پس خدا تو وجودته
جوابشو ندیا وسوسه میشی گناهو از خودت دور کن لعنت بفرست بر دل سیاه شیطون اگه جواب بدی بدنبالش پیام میده تو جواب میدی دیگه واست عادی میشه
چقدر خوب
مستانه زندگیتو بساز ب خدا همین شوهر بی احساست شرف داره ب مردای بی حیایی مثل برادرش
هیچوقت نمیتونه ابروتو ببره چون پای خودش گیره و فوقش تو حاشا میکردی
بزار گورشو گم کنه تو بچه داری 1 لحظه فکر این ک بچت بدون تو بزرگ بشه دنیاتو ویرون میکنه
1 لحظه ک فکر کنی انگ بی ابرویی ب ادم بچسبونن و طردش کنن دنیا خراب میشه وایسا و دنیاتو بساز
شوهرت تو راه میاد زن زندگی باش
سلام به همه
نمیدونم حرفایی که قراره اینجا بزنم درسته یا نه ولی اصلا حاله خوبی ندارم
امروز فک کنم روز ششم بود داره میره تو یه هفته خدارو شکر که کوچکترین گناهی نکردم به خداهم نزدیک تر شدم دلم که آشوب میشه فقط یاد خداست ک آرومم میکنه
ولی خاطراتی که با اون آقا داشتم داره داغونم میکنه
وقتی میبینم شادوشنگوله داغون میشم که چرا اینهمه زندگیمو وقفش کردم حالا من موندم بدترین ضربه روحی قلبم دیگه نمیکشه فکرو خیالا عذاب وجدان دارم دیونه میشم
نمیتونم فراموش کنم ازخودم فراریم از همه هیچ راهی واسه آروم شدنم ندارم هیچ تفریحی هیچ زیارتگاهی هیچی
چطور میتونم اینهمه اتفاقاته بینمون رو فراموش کنم اونکه اینهمه ادعا میکرد مثلا منو دوس داره چطور تونست اینهمع بهم دروغ بگه حالم خیلی بده کسی میتونه آرومم کنه
تاکی باید اینهمه عذاب بکشم شاید نتونم به این زندگی ادامه بدم وقتی این فکرا میاد سراغم مغزم میخواد بترکه اینهمه انرژی منفی اینهمه داغونی نمیزاره درست وحسابی فک کنم یکم که آروم میشم فقط واسه پنج دقیقه س بعدش دوباره یه گوشه میشینمو بدون حرفی بدون سرگرمی
من دلم میسوزه واسه شوهرتون فقط
اتفاقا خیلی خوبه که شادو شنگوله .... که به چشمت ببینی ارزششو نداره واسش خودتو نابود کنی
ببینی همش حرف مفت بوده و سو استفاده کردن از تو
پس حالا که اون انقدر شنگوله تو خودتو شنگول تر بگیرو نادیده بگیرش
تو هم با بچت و شوهرت خوش باش و شنگول باش باهاشون
باور کنین میخوام ولی شوهرم یجوریه خیلی اهل حرف زدن وشادبودن گپ زدن با من نیست ولی با پسرم میگم میخندم توجه م بهش خیلی بیشتر شده
من وقتی حالم بد باشه نمیتونم شاد باشم ولی تمامه سعیم اینه نفهمه داغونم خسته شدم از اینهمه فکرو خیال خودمم خنده م میگیره اینهمه اهمیت دادن وفکر کردن به این موضوع حالمو بهم میزنه این فکرای لعنتی ول کنم نیستن
شوهرم خبر نداره که من دارم نابود میشم اگر واقعا حمایتم میکرد محبتم میکرد توجه م میکرد میفهموند بهم که عاشقمه بی توجهی نمیکرد من اینهمه کمبود نداشتم اینهمه حماقت نمیکردم حالا من موندم یه دنیا غم حالا حالاها عذاب وجدان دارم تا آخر عمر کاش کسی درکم کنه چی میگم کاش بفهمه بهم حق نده ولی درکم کنه چقدر این احساس کمبودا به من ضربه زد حالا فقط تنها امیدم اینه خدا حالمو خوب کنه کیشو نمیدونم
دیدی گفتیم تورو واسه سوء استفاده میخواد
خوب شد خودت ب این نتیجه رسیدی
الانم داره کاری میکنه ک تو حرص بخوری ولی تو بی تفاوت باش
بگو بخنددددد
http://karnil.com/wp-content/uploads...arnil.com_.mp4
اينو كليپ بالاروووووووو بيييييييييييييييبيييييييي ينييييييييييااااااااا
ویرایش توسط سهيل : 06-20-2016 در ساعت 12:44 PM
ﺳﺎﻋﺖ ﺷﻨﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﺎﻟﯽ ﺷﻮﯼ ﺗﺎ ﭘُﺮ ﮐﻨﯽ ...
ﺗﺎ ﭘُﺮ ﮐﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ، ﺩﻟﯽ ﺭﺍ،ﭼﺸﻤﯽ ﺭﺍ،ﮔﻮﺷﯽ ﺭﺍ ....
ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﻔﺮﺕ
ﺗﺎ ﭘُﺮ ﮐﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ
ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ ﭼﺸﻤﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮐﯿﻨﻪ
ﺗﺎ ﭘﺮ ﺷﻮﺩ ﭼﺸﻤﯽ ﺍﺯ ﺁﺭﺍﻣﺶ
ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ ﮔﻮﺵ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻍ
ﺗﺎ ﭘﺮ ﮐﻨﯽ ﮔﻮﺵ ﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻫﺎﯼ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ
ﻭ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮐﻨﯽ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺧﺎﻟﯽ ﺷﻮﯼ ﺑﻪ ﻗﯿﻤﺖ ﻟﺒﺮﯾﺰﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ...
ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺷﻨﯽ ﺭﻭﺯﯼ ﻣﯽ ﭼﺮﺧﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺍﯾﻦ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﭘُﺮ ﻣﯿﺸﻮﯼ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﭘُﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ
آدم ها به دنیا میان، زندگی می کنن و میمیرن.
شاید یه قاعده شدیدا کلیشه ای به نظر بیاد، اما حتی به دنیا اومدن و مردن هم کلیشه نیست و هرکس به نحوی تجربش می کنه، زندگی کردن که دیگه به جای خود، هرکسی به شیوه ای کاملا متفاوت و منحصر به فرد.
مردن. اطرات اذیت کننده، تا حالا عزیز از دست دادین؟ خاطره تلخیه، مخصوصا اگه وابستگی عاطفی داشته باشین. فشارهای روحی، تداعی خاطرات، افکار مختلف اذیت کننده، ضعف جسمی و روحی خیلی مسائل و علائم دیگه. اما اینا همیشه هستن؟ نه... همیشه نه. بعد از مدتی گذر زمان دیدگاه به قضیه عوض میشه، نوع و زاویه نگاه. نه که بی اهمیت بشه، یا کمرنگ، نه، هست، ولی با یه زاویه دیگه و نگاه دیگه مسأله رو میبینیم، با نگاه و زاویه ای درست تر، که باعث میشه دیگه اذیت کننده نباشه، ضعف روحی و افکار مزاحم نیستن. مرگ از این اتفاق بزرگ تر نیست، پس خودتون هم بیش از حد توی تصورتون بزرگش نکنید.
زندگی کردن. چند مدل شیوه زندگی وجود داشته و داره؟ به تعداد آدم های روی کره زمین. با همه اتفاقات روی این کره خاکی، ما اونقدر قدرتمند هستیم که شرایط رو تعیین کنیم، برای شیوه خودمون. وقتی بحث از آدمی به میون میاد که فکر و قلب کنار هم داره، یعنی توان هرکاری با این دوتا داره. و موفقیت بهتر زمانی هست که قوه عقل برتری پیدا می کنه، اون موقع هست که نگاه به قضایا، خاطرات و اتفاقات متفاوت میشه و خاطرات اذیت کننده به درس عبرت ها و تجربیات مثبتی تبدیل میشن که باعث قوی تر شدن و رشد بیشتر خود ما میشن، همون خاطراتی که امروز و دیروز اذیت کننده بودن، در صورت تحمل و ادامه راه درست به تجارب مثبت زندگی تبدیل میشن که روابط و زندگی آینده به کمک همین تجارب زیبا تر و دلنشین تر ساخته میشه. نوع نگاه و زاویه نگاه مهمه.
به دنیا اومدن. همه یک بار به دنیا نمیان. میشه تولد دوباره داشت. نمی دونم چطوریه خدا انقدر دوستتون داره. شب قدر نزدیکه. میدونین اصلا فلسفه شب قدر رو واسه پیامبر خاتم چطور توضیح دادن؟ روایت هست پیامبر ناراحت بودن چرا قدیم آدم ها 1000 سال بلکه بیشتر عمر میکردن و فرصت عبادت و بندگی و پیشرفت روحی بیشتری داشتن. جبرئیل نازل میشن و پاسخ میدن، درسته اونها عمر طولانی تر داشتن، ولی شب قدر نبود. خب که چی حالا؟ حرفم چیه؟ حرفم اینه شب قدی که از هزاران ماه "بالاتر و بهتره" سکوی پرتاب روحی و اخلاقی و بندگی هست. چطور؟ یک آیه قرآن بخونیم اثرش بر فکر و روح اثر خوندن این آیه بیشتر از هزار ماه هست. شب قدر یک دقیقه فکر کنیم انگار بالغ بر هزار ماه فکر کنیم. نمیدونم حرفم رو رسوندم یا نه، فرصت ها. سکوی پرش و راهی برای زودتر و بهتر رسیدن، اگه درکش کنیم و استفاده کنیم.
این سه موردی که گفتم در دل هم هست، جدا نخونیدشون، هر سه در دل هم قرار دارن. جدا جدا نیستن، کنار هم بودنشون قشنگ و اثر بخشه. محبت بیشتر دیدن از همسرتون هم راه و شیوه داره، ولی همیشه یادمون باشه، هیچ وقت هیچ چیز مجوز اشتباه، خیانت، دروغ یا هر گناه و اشتباه دیگه ای برای ما آدما صادر نمیکنه، مگه با توجیه و هوس کردن خودمون.
انشاالله موفق باشید
من دِس بوی هستم، نه دیس بوی!
1
سلام بنظرتون مستانه چی شده ک نیومده پیام بزاره از حالش؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام دوستان من دوباره برگشتم تا از اتفاقات اخیر براتون بگم
الان فک کنم دوازده یا سیزده روزه که دارم با دوری وفراموش کردن اون آقا کنار میام خیلی برام سخته خیلی خیلی میخوام حرفایی رو بزنم که نمیدونم چ واکنشی نشون میدین ب حرفام
میخوام بگم شاید اصلا اشتباه شاید دوبارع دارم اشتباه میکنم ولی میگم
من تو رابطه ای که با برادرم شوهرم داشتم معنی زندگیه واقعیو فهمیدم فهمیدم که آدم وقتی به آرزوهاش میرسه چقدر خوبه چقدر لذت بخشه ولی حیف کاش شوهرم اینجور بود کاش شوهرم اینهمه بهم توجه میکرد مثه اون محبتم میکرد من دیگه واقعا نمیتونم شوهرمو بغل کنم هنوز سر پا نشدم هنوز نتونستم از فکرش بیام بیرون تو این چند روزه حتی ب طلاق از شوهرمم فکر کردم
چون واقعا شوهرم بهم بی توجه اونجور که اون آقامحبتم میکرد بغلم میکردم شوهرم هیچ وقت بغلم نمیکنه همین دیروز کلی باهمسرم بحثم شده سر اینهمه سرد شدن زندگی اینهمه بی توجهی
بهش گفتم اگر همینجوری ادامه بدی مجبورم طلاق بگیرم چون که دارم نابود میشم
حالا من موندم یه دنیا نابودی مطمعنباشین هیچ وقت به اون رابطع بر نمیگردم هیچ وقت تلگراممو که حذف کردم اینستا مم همینطور تمامه راه های ارتباطیمو خونه مونم تا فردا اسباب کشی میکنیمو از پیش اینا میریم
ولی من دارم تباه میشم نتونستم فراموشش کنم یه مشکل دیگه هم برام پیش اومده که بعداز نظر دوستان درمورد حرفام مطرح میکنم
فقط بدونین من هنوزم بهتون نیاز دارم ناامیدم نکنید
من به رز مریم کاربر اینجا بدجور دلبستم ولی اونم خودش مشکلاتی داشت تنهام گذاشت حالا واقعا تنهام اینجوری دارم خورد میشم
مستانه جان تلاشت قابل تقدیره
میدونی من به یه مسئله ایی اعتقاد دارم که شیطان رابطه با نامحرم رو در نظر ما شیرین جلوه میده میدونی حتی با چشم خودم دیدم کسایی که قبل از ازدواجشون
عاشق و معشوق بودند اما بعد از ازدواج باهم همش دعوا دارند و حتی خودشون میگن اون حس لذتی که قبل ازدواج داشتیم و محرم نبودیمو الان نداریم
میدونی تو دنبال عشق میگردی عشق حقیقی عزیزم هر چقدرم شریک زندگیه آدم خوب باشه بازم جای اون عشق الهی و نمیگیره
من نمیگم شوهرت مقصر نیست اما میگم به جای اینکه سخت به موضوع نگاه کنی سعی کی خوبی ها رو ببینی نحوه ی دیدتو تغییر بده
همینکه شوهرته زحمت میکشه پدر بچه اته همش نشون دهنده ی عشق به توه عزیزم بعضی از مردا خیلی زبون بازن و به قول خودت خیلی بلدن و خوب بقل میکنند
اما به نظرت ظاهر امر کافیه!!
من خودم به شخصه کسی و ترجیه میدم که با رفتارش نشون بده عاشقمه نه اینه که دقیقه ایی یک بار بیاد بگه عاشقتم حرف و کارای عاشقانه رو همه میتونند انجام بدند مهم عمل کردنه اون جور که من متوجه شدم شوهرت به زندگیتون اهمیت میده
حالا بعضیا اخلاقشون طوریه که خیلی بروز نمیدن اما دلیل نمیشه عاشق نباشن و زندگیشونو دوست نداشته باشند!!!
تو علاوه بر همسری یه مادر سعی کن افکار منفی و از ذهنت بیرون بیاری و فقط و فقط خوبی ها رو ببینی
همچنین خودتو به کار های خوب مشغول کن هر روز ورزش کن روی آموزش و تربیت بچه ات تمرکز کن به جای همش گله و شکایت و دعوا سعی کن تنوع ایجاد کنی
مثلا مدل غذا های متفاوت و جدید یادبگیری سلیقه به خرج بدی توی رابطه ی با شوهرت متفاوت عمل کنی و هزاران کار خوب دیگه
وقتی به کارای خوب مشغول بشی و با توکل به خدا مطمئن باش حالت خوب میشه
موفق باشی
Don't GIVE UP
if you wait for the perfect time you will never get anything done
ممنونم از دوستان از نظرشون
بازم منتظر نظرات بقیه درمورد حرفام هستم
خلاصه اینکه احساس میکنم خیلی قوی هستم درستع شب و روز کارم شده گریه اما تو گذشته م هیچ وقت فک نمیکردم حتی یه روزم بتونم اراده داشته باشم بتونم بهش پیام ندم رودر رو نگاهش نکنم
ولی هنوزم تمامه توجه م بهشه هنوزم داغونم درسته میگم قویم ولی دارم آب میشم کاری کردم که تاآخر عمر نمیتونم فراموش کنم
تا آخر عمر پیش همیم چطور میتونم فراموش کنم
واقعا دارم عذاب میکشم
حاله برادر شوهرمم اصلا خوب نیست حاله خودمم خوب نیست این شبای قدر منم دعا کنید دارم دیونه میشم راهی ورفتم که عمرمو تباه کرد
همه نظرها درسته ولی یه مشاور خوب بهتر از همه میتونه کمکت کنه.
خودت تنها برو
یه چیز دیگه هم هست به نظرم برو تو کارهای خیر شرکت کن. میتونی اینجوری خودتو به خدا خیلی نزدیک کنی و ذهنت رو کم کم پاک کنی از برادرشوهرت
قبل از همه اینها باید بدونی که باید با تمام وجود بخواهی با تمام وجود یادت نره.
تو دقیقا همسن من هستی درکت میکنم میگی خیلی دلرحمی یعنی چی؟ منم همینجور دلرحمم. میدونم وابسته بشم بدجور وابسته میشم .
وقتی با تمام وجود خودتو به خدا نزدیک کنی حله
من هم یه بار یه تجربه شبیه به اینو یه جورایی داشتم. سرمو با تمام وجود با درسام گرم کردم .
مطمئنا یه درهایی برات برای کمک کردن به آدمهایی که بیچاره هستن برات هست
دعای خیر اونا رو برای خودت بخر
اصل با تمام وجود خواستن خودته
منم با رادیس موافقم. یاد خدا آرامش غیر قابل وصفی به آدم میده. یاد خدا یعنی حضورشو باور کنی حسش کنی٬ بعدش همه چیز خودکار خودش درست میشه. کم کم یادت میاد چقد هواتو داشته و چقد دوستت داره. کم کم به اشتباهتت پی میبری و پشیمون میشی .اونوقته که توام عاشقش میشی٬ انقد عاشقش میشی که حاضر نیستی هیچوقت به سمت چیزی بری که تو رو ازش دور کنه.
این حرفا نه شعاره نه نصیحت. این روشی که گفتم امتحانشو پس داده. توام میتونی عزیزم
چیشدی مستانه بیا خبر بده
هییییی
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)